آنچه از اسناد و نوشته ها بدست آمده است. نشان می دهد که ارث در تمامی ادیان و مذاهب و ملل مختلف وجود داشته، چنانچه در بابل مطابق قانون نامه حمورابی ارث میان فرزندان پسر تقسیم می شد و دختران تنها حق جهیزیه داشتند.
بدین ترتیب آنچه ازاموال میت باقی می ماند همه اموال به فرزندان ذکور تعلق می گرفت و فقط از مال میت جهیزیه ای برای دختر تهیه می شد و دیگر دختر هیچ سهمی در ترکه میت نداشت.
در قانون یهود، دختر با بودن پس از ارث محروم می شد و سهم پسر ارشد دوبرابر سهم سایر پسران میت می باشد و با بودن پسران، دختران فقط حق جهیزیه داشتند.
در قانون مسیحیت، دختر و پسر بطور مساوی ارث می بردند و برای پسران و دختران که هنوز ازدواج نکرده اند مخارج عروسی آنها از اموال و دارایی میت جدا می شود و بقیه را بطور مساوی میان فرزندان تقسیم می کنند.
در قانون مسیحیت، شخص قبل از مرگ می تواند فرزند بدرفتار یا خارج از مذهب خود را کلاً از ارث محروم نماید و همچنین می تواند با وصیت، دارایی و اموال خود را به هر کس که بخواهد به کلیسا منتقل نماید.
همچنین مرد اگر فرزند نداشته باشد در صورتی که همسرش تعهد نماید که بعد از مرگ شوهرش هرگز ازدواج نمی کند، تمام دارایی و اموال شوهر به همسرش تعلق می گیرد.
در ایران باستان، ارث میان پسران و دخترانی که شوهر نکرده بودند و همسران بطور یکسان تقسیم می شد و اگر دختر شوهر کرده بود، در این صورت از پدر یا کفیل خود ارث نمی برد.
در دوران جاهلیت، در میان اعراب جاهلی به دلیل اینکه زنان و کودکان چون در حمله و کشتار دشمن شرکت نمی کردند و همچنین سواری نمی دانستند، از ارث محروم بودند، و گاهی زن فرد مرده را هم جزو اموال و دارایی محسوب می کردند و به صورت سهم ارث او را تصاحب می کردند.
جایگاه ارث در حقوق اروپا
ارث در حقوق اروپا بر اساس اصل همخونی استوار است. بدین ترتیب که هر کس که از نظر خون به میت نزدیکتر باشد به تنهایی ارث می برد و دیگران را از ارث محروم می سازد.
در اروپا زن در صورتی ارث می برد که هیچیک از چهار طبقه ورثه نسبی یا دوازدهمین درجه وجود نداشته باشد، و می بینیم که این در قانون کمتر اتفاق می افتد که زن بتواند از دارایی شوهر ارث ببرد و آشکار است که با این قانون زن با حقوق چندانی در اروپا برخوردار نیست و در اصل، از ارث محروم می باشد
جایگاه ارث در اسلام
هر مکتبی که بخواهد بشر را به سعادت برساند باید به جنبه فردی و اجتماعی او توجه خاصی داشته باشد، و دین مبین اسلام در زمینه فطرت و آفرینش و نیازهای فردی و اجتماعی و روانی زن و مرد توجه ویژه ای داشته تا آنجا که زنان را از ارث بهره مند ساخته است.
چنانچه در مکاتب و ادیان گذشته بررسی شد، هیچگونه حق و حقوقی برای زن قائل نبودند و این در صورتی است که اسلام ۲/۱ ارث مردان را برای زنان در نظر گرفته است.
مسئله ارث زن در اسلام، همیشه از سوی غرب زدگان و مستشرقین و غربیها مورد اعتراض واقع شده و از مدتها پیش این مسئله را مطرح کرده اند که اسلام با دو برابر ارث و دیه مردان، بر زنان ظلم روا داشته، ولی اگر به اصل موضوع توجه کنیم، می بینیم که اینها نه تنها از زن و حقوق او دفاع نمی کنند بلکه در جوامع خودشان نیز کوچکترین ارزشی برای زن قائل نیستند، زن مسلمان نه تنها از مهریه و جهیزیه برخوردار است، بلکه از جهاد و هزینه آن و پرداخت مخارج زندگی دیه (عاقله) معاف بوده و تمامی این امور بر عهده مرد می باشد .